منطق دهم انسانی -

محمدی

منطق دهم انسانی.

سلام ، خلاصه درس ۴ منطق رو دارید ؟ بفرستید ، نیاز دارم ، ممنون میشم .

جواب ها

آسمین 🖤🐈‍⬛

منطق دهم انسانی

زمانی که معنی هر واژه را با کلمات و عبارات مترادف یا تشکیل دهنده‌اش تعریف می‌کنیم در واقع تعریف لغوی انجام دادیم مثلاً شابک مخفف حروف اول عبارت شماره استاندارد بین المللی کتابه بعد اصفهان نام شهری از زمان‌های قدیم که به اسم های اسپادانا .صفاهان. سپاهان نیز شناخته میشه بعد فردوس یه کلمه معرب یعنی عربی شده هست که از کلمه فارسی پردیس به معنی باغ و بستان و بهشته بعد تعریف بعدیمون تعریف از طریق ذکر مصادیقه یعنی بعضی وقت‌ها برای اینکه یه چیزی رو به کسی معرفی کنیم مصداق واقعی آن یا تصورش رو به او نشون میدیم گاهی نیز ممکنه است که شبیه کردن آن به یه شیء دیگری برای و که برای وی آشنا است را به کار بگیریم به این تعریف به این نمونه تعریف‌ها که با نشان دادن نمونه‌ها و مثال‌ها صورت می‌گیرد تعریف از طریق ذکر مصادیق یا تعریف مصداقی می‌گویند مثل کشور به محدوده‌های جغرافیایی مثل فرانسه ایران ایتالیا ترکیه عربستان و ۱۰۰۱ کشور دیگه کشور یا پرینتر دستگاهی به شکل مستطیله که پرینت می‌گیره تعریف مفهومی این تعریف مفهومی که می‌خواهیم اون را تعریف کنیم رو تحلیل می‌کنیم یعنی وقتی که می‌خواهیم تعریف کنیم اول ویژگی‌های مشترک اون با سایر اشیاها و بعد وجه تفاوت اون رو می‌گیم حالا مفهوم مشترک تعریف مفهومی از دو تا بخش تشکیل شده یکی ویژگی مشترکه که سایر اشیاها دارند که بهش امور عام و مشترک میگن و یه ویژگی داریم که مخصوص و متفاوت از بقیه اشیاها که اونو میگیم امور خاص و منحصر به فرد اون . مثلاً جیوه رو می‌خوایم تعریف کنیم میگیم فلزیه یه نوع فلزه این میشه مفهوم عامش که در دمای طبیعی مایند این میشه مفهوم خاص چیزی که اونو از بقیه فلزها جدا می‌کنه یا مثلاً وقتی می‌خوایم بالگردو توضیح بدیم میگیم هواگردی است این مفهوم عامه که برخاستن آن توسط دو چرخانه بزرگ افقی که به آن ملخ می‌گویند صورت می‌گیره اینم میشه مفهوم خاصش که اونو از بقیه چیزا جدا می‌کنه و منحصر به فرد برای خودشه . یا وقتی می‌خوایم شتر را تعریف کنیم میگیم شتر حیوانی است مفهوم عام که دارایی یک یا دو کوهان در پشت خود است که غذایش را ذخیره می‌کند این مفهوم خاصه . کلاً تعریف‌های مفهومی قبل که میشه عام بعد که میشه خواست . حالا وقتی که ما می‌خوایم یه تعریفی رو انجام بدیم باید چند تا ویژگی داشته باشه اینه که واضح باشه جامع باشه مانع باشه و دوری نباشه واضح بودن زمانی که می‌خواهیم یک مفهوم را تعریف کنیم اگر از واژه‌ای استفاده کنیم که مبهم و ناآشنا باشه مجبوریم اون کلمه‌هایی که براش ناآشنا هستند هم تعریف کنیم و چیزی از تعریف اصلی هم نمی‌فهمه . مثلاً وقتی که میگه هوا چیه ما میگیم استقوس . در صورتی که اون کلمه مبهم و ناآشنا هست و باید یه توضیح هم برای کلمه‌ای که از اون برای توضیح استفاده کردیم بدیم . مورد دوم میشه جامع بودن هر مفهومی مصادیق مشخص خودش رو داره زمانی که ما می‌خواهیم یک مفهوم ناآشنا را تعریف کنیم تعریفمون باید جوری باشه که شامل همه مصادیق اون باشه و تعریفمون باید جامع همه افراد باشه . مثلاً میگیم فلزات جامد هستند این اشتباهه چون ما یک فلز داریم جیوه که در دمای طبیعی مایع هست و نمی‌تونیم بگیم همه فلزها جامد هستند چون یه فلز مایع داریم . سومین مورد مانع بودنه علاوه بر اینکه تعریف باید جامع و دربرگیرنده تمامی مصادیقش باشه باید یک نحوه صورت گیرد که تنها شامل مصادیق خودش باشه و به مجموعه‌های دیگه کاری نداشته باشه و مانع ورود مصادیق بیگانه به دایره تعریف خودش بشه . مثلاً اگه بگیم آینه شیشه‌ای هست که نور و منعکس می‌کنه اشتباهه چون مثلاً شیشه خودش آینه نیست ولی نورو منعکس می‌کنه . آخرین مورد اینه که دوری نباشه یعنی وقتی در تعریف یک مفهوم از خودش کمک بگیریم . بعد اینکه نام دیگر تعریف دوره تعریف شی به خود است . مثلاً اگه یکی به تو بگه بالغ چیه تو میگی کسی که به سن بلوغ رسیده خب این تعریف دوریه یا وقتی میگه قدرت میگه کیفیتی است که در افراد قدرتمند وجود داره

سوالات مشابه